روز چهارشنبه مورخ 1401/8/11 جشن رهایی سه مسافر عزیز، مسافر فرج، مسافر احسان و مسافر ابراهیم در میان جمع گرم و پرشور و عشق مسافران و همسفران و همچنین با حضور مهمانان و مدعوین عزیز برگزار گردید.

آقای مفتون: ما روز رهایی عزیزانمان را جشن می گیریم چون کشتی شکستگانی بودیم در طوفان که به ساحل رسیدیم. امروز سه تن از کشتی شکستگان و سینه سوختگان به ساحل رسیدند. به حرمت و به پاس این روز، ما از جناب سرهنگ حبشی، رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر شهرستان، جناب سرهنگ سوادکوهی و از آقای دکتر پدریان دعوت کردیم در این جشن حضور داشته باشند. دکتر پدریان از حامیان بزرگوار جلسات سروج، بعد از خارج شدن ما از هلال احمر تا هم اکنون بودند.

 دکتر پدریان: من معتقدم هر کس در هر لباسی و در هر جایی بتواند یک نفر را از مواد مخدر نجات دهد، دست و پای او ارزش بوسیدن دارد. بنابراین اگر کاری کردیم و مدتی در خدمت عزیزان بودیم، کمترین کاری بوده که برای نجات یک انسان از مواد مخدر و اعتیاد بوده است. تشکر می کنم از آقای مفتون، خیلی در این سالها تلاش و کوشش شده تا جلسات سروج بتواند به حیات خودش ادامه دهد و انسانهایی را از مواد مخدر نجات دهد و به سلامت برساند. اگر کاری کردم وظیفه انسانی بوده و چیز خاصی نبوده اگرچه آقای مفتون نسبت به بنده لطف دارند. امروز پیام وادی هفتم درباره خردمندی بیان شد. یکی از بزرگان حوزه خردمندی، درباره انسان خردمند می گوید «خردمندی یعنی توانایی نگریستن انسان به خود، از چشم دیگران» یعنی از قالب خود بیرون بیاییم و از قالب یک نفر دیگر به خود نگاه کنیم. انسانها می توانند یک زندگی خردمندانه داشته باشند یا یک زندگی غیرعقلانی و غیرخردمندانه. اگر فردی از زاویه دیگران به خودش نگاه کند و ببیند کیست و دیگران در مورد من چه قضاوتهایی می کنند، من چگونه می توانم به زندگی سالم برسم، چگونه می توانم راهکار سلامت زیستن را پیدا کنم، این به سمت خردمندی حرکت می کند. اصل قضیه مشاوره یا در بحث درمان، راهنما، یعنی نگاه به خودم از زاویه دیگران. اینکه اجازه دهیم هر کاری راهنما بگوید همان کار را بکنیم، معنایش این است من به یک درجه ای از خردمندی رسیدم که اجازه می دهم راهنمای من، مشاوره من، برای من تصمیم گیری کند تا من بتوانم نقاط ضعف خود و مسائل و مشکلات خودم که من را به نقطه ای از انهدام رسانده، را پیدا کنم و خود را از آن نقطه انهدام رها کنم. اصل خردمندی این است. بحث مشورت و راهنمایی در حوزه درمان هم برای مسافران و هم برای همسفران بسیار می تواند به من انسان کمک کند، جدای از این، در زندگی اجتماعی و در زندگی خانوادگی چقدر می تواند مشاوره گرفتن، راهنما گرفتن به عبارت دیگر از زاویه دید دیگران، به خود نگریستن می تواند زندگی مرا تحت تأثیر قرار دهد. مشاوره گرفتن یعنی استفاده از تمام تجربیات و اندیشه های انسانهای دیگر و این عین خردمندی است. و ما اگر بتوانیم در چرخه زندگی و حیات اجتماعی و در جمع شما بزرگواران و عزیزان هرچه بتوانیم از مشاوره و راهنمایی راهنمایان بیشتر کمک بگیریم، بیشتر به درمان می رسیم. در مطالعه ای که در زمینه درمان داشتم به این نتیجه رسیدم افراد مصرف کننده ای که بیشتر خودشان را در اختیار راهنمایشان قرار میدهند و از نگاه راهنما، زندگی و برنامه شان را تنظیم می کنند، طول درمانشان کوتاهتر است و حتماً در سروج این قضیه صدق می کند.

 مسافر احمد، راهنمای فرج: خدا را شاکرم بابت این روز عزیز و تبریک می گویم این روز را به جناب مهندس دژاکام، کاشف درمان بیماری اعتیاد، به جناب آقای مفتون، بنیانگذار سروج در اصفهان و به تمام دوستان و آرزوی سلامت برای دوستانی دارم که امروز به رهایی رسیدند و امیدوارم این نقطه عطف در زندگی شان باشد و انشاءاله از این به بعد نیاز به آموزش بیشتر و تلاش بیشتر برای حرکت در مسیر سلامت را داشته باشند. همسفر پدریان با اینکه خودشان صاحب نظر هستند و از بزرگان هستند، من زمانی که در مرکز ایشان می رفتیم من یک بار ایشان را ندیدم و این نشاندهنده همراهی ایشان بود با جلسات ما و به عنوان یک همسفر واقعی برای اهداف جلسات ما تلاش کردند و امروز جا دارد از ایشان تشکر کنم. از نقاط بارز و حائز اهمیت مسافر فرج این بود که تابع اوامر و فرمانهای جلسه بود و به نحو احسن انجام می داد و حتی جابه جایی در روند سفرش تأثیر نداشت. اما ترسی از اتفاقات گذشته در او بود و تا زمانی که این ترس بود نمی توانست به حرکت نهایی برسد ولی زمانی که تصمیم گرفت از ترس هایش عبور کند و به خود واقعی نگاه کند، اتفاق خوشایند درمان برایش افتاد و به ایشان و به کل جلسه تبریک می گویم.

 مسافر فرج: ده سال تخریب داشتم از نوع تریاک و شیره، خدا را شکر طول سفر اولم ضمن تشکر از آقای مهندس دژاکام، و همچنین جناب آقای مفتون، بنیانگذار علائم بالینی در اصفهان و ضمن تشکر از آقامهدی و تشکر از احمدآقا، حدود 12ماه طول کشید، درمان براساس علائم بالینی، دارو شربت شفابخش اپیوم، در حال حاضر حدود 3 ماه است از هرگونه دارو بی نیاز و در حال سپری نمودن سفر دوم می باشم.

سال 91-92 بود که وارد جلسات شدم و هفت ماه و نیم سفرم طول کشید و حدود 3 ماه به سفر دوم آمدم و دیگر جلسه نیامدم تا هفت هشت سال بعد برگشت خوردم و 26/5/1400 باز لطف خدا شامل حالم شد و به جلسات آمدم همه چیز از این جایگاه برایم شروع شد، این جایگاه برای من مثل لبه پرتگاه بود وقتی در این جایگاه قرار گرفتم و پیراهن سفید پوشیدم فکر کردم همه چیز تمام شد، دیگر من همه چیز می دانم و احتیاج به آموزش ندارم و این کج فهمی من باعث شد سقفی برای خود قائل شوم و دیگر جلسه نیایم. گذشت ولی الان با شعور در این جایگاه قرار گرفتم می دانم باید همچنان آموزش بگیرم، اتفاقی برایم نیفتاده، فقط مواد من قطع شده، هستم تا آموزش بگیرم و باید جایی باشد آموزش بگیرم و کاربردی کنیم در زندگی تا بتوانیم آسایش و آرامش داشته باشیم و درست زندگی کنیم. امام صادق(ع) می فرمایند اگر دو روز از عمر شما باقی باشد یک روز آن را به کسب علم و ادب و اخلاق اختصاص دهید که هم به درد روز بعد خواهد خورد و هم سفر آخرت.

طفیل هستی عشقند آدمی و پری

ارادتی بنما تا سعادتی ببری

بکوش خواجه و از عشق بی‌نصیب مباش

که بنده را نخرد کس به عیب بی‌هنری

تشکر می کنم از همسفران عزیز که با مشارکتهایشان مرا همراهی کردند. از دوستان سفر اول و سفر دوم تشکر می کنم. از همه سرلژیونها از ابتدا تاکنون تشکر میکنم. امیدوارم همه موفق و پایدار باشند.

 جناب دکتر پدریان گل رهایی مسافر فرج را به ایشان تقدیم نمودند

مسافر احمد، راهنمای مسافر احسان:

باز هم جا دارد خدا را شکر کنم که به عنوان یک عضو کوچک در خدمت این عزیزان بودم. تبریک می گویم به جناب آقای مفتون، بنیانگذار تفکر سروج که زحمات و تلاش و پایداری ایشان بود که ما توانستیم امروز اینجا باشیم و کمک کوچکی به دوستان بکنیم. مسافر احسان هم یکی از دوستانی بودند که می خواست با دل و جان درمان شود، احساس نیاز به آموزش را در خودش می دید ولی برداشت هایش اوایل سفر، اشتباه بود و چیزی را برداشت می کرد که خودش می خواست و این دقیقاً مانعی جلوی پیشرفت او در سفر بود. به تشخیص کمیته آموزش، راهکارها به مسافر احسان داده شد و با او صحبت شد و نهایتاً خودش به این باور رسید که باید تغییر جهانبینی و تغییر دیدگاه داشته باشد و سفر واقعی اش شروع شد و توانست درمان واقعی که مدنظر جلسات است را بپذیرد و آنجا بود که به درمان رسید. بهشون تبریک می گویم و برایشان آرزوی موفقیت می کنم.

مسافر احسان: مدت 4سال سوءمصرف تریاک داشتم، طول سفر اولم با تشکر از تفکر ناب سروج و با تشکر از آقامهدی و راهنمایی های خوب احمد آقا بعد از 12ماه به پایان رسید. درمان براساس علائم بالینی، دارو شربت شفابخش اپیوم، هم اکنون که در خدمتتان هستم، حدود 49 روز است از هرگونه دارو بی نیاز و در حال سپری کردن سفر دوم می باشم.

از دستور جلسه امروز استفاده می کنم، من در خانواده یک مصرف کننده داشتم و دیدم به کجاها رسید ولی برای من درس عبرت نشد، چون حقیقت اعتیاد که پایان پوچ بود را نمی دیدم، دنبال لذت جویی بودم و فقط لذت آن را می دیدم، متأسفانه در دام اعتیاد افتادم، چند بار هم برای درمان تلاش کردم ولی راهش را پیدا نکردم تا اینکه جلسات سروج اینجا نزدیک کارگاه من، ساختمان ساختند. رفتار کسانی که اینجا کار می کردند روی من تأثیر داشت و باورم نمی شد کسانی که اینجا کار می کنند، زمانی اعتیاد داشتند، رفتارهایشان خیلی وقت ها، از خیلی از اقشار تحصیل کرده جامعه متشخص تر و متین تر بود و طوری رفتار میکردند که من جذب آنها می شدم و کارگاه را رها می کردم و با آنها صحبت می کردم و همین باعث جذب من به جلسات شد. از داخل جلسات خبر نداشتم چند جلسه شرکت کردم و فهمیدم آن جایی که من دنبالش بودم همین جاست. آمدم مستمر شرکت کردم و خدا را شکر توانستم به رهایی برسم. خدا کند که لایق باشم و در سفر دوم بتوانم خدمت کنم.

تشکر مسافر احسان از آقامظاهر- احمدآقا- حسین آقا- عباس آقا- آقاهادی- آقاعلیرضا-

همچنین از سرلژیونهای هسمفران

 جناب سرهنگ سوادکوهی، گل رهایی مسافر احسان را به ایشان تقدیم کردند

جناب سرهنگ حبشی، رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر شهرستان

تشکر می کنم از جناب آقای مفتون. ما از دیدن این رهایی ها خوشحال می شویم. نکته ای که قبلاً هم گفتم اگر لذتی برای دستگیری بود اوایل بود و دیگر در این سن و موقعیت علاقه ما برای دست گرفتن کسی و گل دادن به دست کسی است. هر روز ما با چهره های جدیدتر و انواع جدید مواد و تفکرات جدید روبه رو می شویم و ما هم باید خود را به روزرسانی کنیم تا بتوانیم با آنها راه بیاییم. من بیست سال است در مبارزه با مواد مخدر کار می کنم، می دانم رها شدن از دیو سیاه اعتیاد کار سختی است،  راه سختی را پیمودند و امروز شادی را در چهره مسافران رها شده می بینیم. کار ما و مسئولیت ما کمتر نمی شود، به والله با آنچه در جامعه هست و می بینم مسئولیت ما بالاتر از این حرفهاست. در هر جایی مردم ناجا و فراجا را می شناسند و وظیفه من پلیس درمان و پیشگیری نیست، در کلیات کار پلیس بحث مبارزه و مقابله است. ولی کم لطفی خیلی دوستان دودش به چشم جامعه می رود و کارتن خوابها را می بینیم که خیلی زیاد شده، قدر این جلسات و این محافل را بدانید. خیلی از این افراد کارتن خواب خانواده هایی داشتند ولی رسیدند به آخر خط و کارتن خوابی. بنده احساس مسئولیت می کنم که کجای کار ما ایراد دارد که نتوانستیم اینها را به خانواده وصل کنیم. امروز دوستان را می بینم که زمانی فکر رهایی به سرشان زده که شاید به پایان خط نرسیدند، تبریک می گویم به دوستان و به کل جمع و تشکر می کنم از موسسه سروج که حدود بیست سال دوستی دیرینه با اینجا داریم.

 مسافر علیرضا، راهنمای مسافر ابراهیم:

خدا را شکر که چنین روزهای قشنگی می بینیم. ماها که در دل مصرف مواد بودیم و در عمق سیاهی زندگی کردیم، این حلاوت از دل طوفان بیرون آمدن را بیشتر می توانیم درک کنیم و واقعاً جشن و شادی دارد. تشکر می کنم از جناب مهندس بنیان کنگره، تشکر می کنم از جناب آقای مفتون بنیانگذار درمان بر اساس علائم بالینی، تشکر می کنم از همه راهنمایان درمان اعتیاد، از زمانی که اولین شخص(جناب مهندس دژاکام) در ایران درمان شده تا الان، هر کسی به هر نحوی قدمی برداشته تا درمان اعتیاد کم کم شکل بگیرد و انشاءاله جامعه هم بتواند بهتر بیماری اعتیاد را بشناسد و برای جامعه جا بیفتد که چاره بیماری اعتیاد، درمان است و ترک نیست. خیرمقدم عرض می کنم خدمت مهمانان عزیز. در خصوص مسافر ابراهیم باید گفت اطلاعات عمومی و مطالعه زیادی داشت، تمام آموزشهای جلسه را از فلیتر اطلاعات خود تجزیه و تحلیل می کرد، ابراهیم زمانی توانست رهجوی واقعی شود که به این نتیجه رسید آن اطلاعاتش برای درمان اعتیاد به دردش نمی خورد، کنار گذاشت و از آن زمان به بعد، یادم است وقتی با او صحبت کردم، گفت انگار بار هزار کیلیویی از روی شانه هایم برداشتم، راحت می توانم حرکت کنم. آن روز من از صحبتش لذت بردم، زیرا من خودم هم سراسر ادعا در جلسه آمدم و حلاوت کنار گذاشتن بار منیت را من هم چشیدم. تبریک می گویم به خودش، به کل حاضرین و به کل جمعیت سروج و امیدوارم باز هم از این خوشبختی ها ببینیم و لذت ببریم.

 مسافر ابراهیم: مدت 12سال سوءمصرف الکل، گل، حشیش، شیره و عمده مصرف تریاک داشتم. مدد الهی شامل حالم شد با این مکان مقدس و امن آشنا شدم. سفر اولم با تشکر از تفکر درمانی سروج و راهنمایی راهنمای خوبم، آقا علیرضا مدت 14 ماه طول کشید، درمان بر اساس علائم بالینی، دارو شربت شفابخش اپیوم، و مدت 43 روز است خودم را از اعتیاد پس گرفتم و در حال سپری نمودن سفر دوم می باشم.

اول از همه تشکر می کنم از تفکر درمانی کنگره، جناب مهندس دژاکام، که این بیماری را شناختند و کشف کردند و به ما شناساندند. تشکر می کنم از جناب آقای مفتون، بنیانگذار درمان بر اساس علائم بالینی و از کلیه سرلژیونها، که خیلی زحمت کشیدند، در این مدت 17-18ماه هفته ای دو سه روز، خیلی سخت است این اکیپ کنار هم جمع شوند و برنامه ریزی دقیق و مرتب و منظم برای درمان افرادی که اینجا می آیند داشته باشند فقط می توانم تشکر کنم، زبانم قاصر است که بتوانم زحماتشان را جبران کنم. اوایل ورودم به جلسات بود که مثل الان جناب سرهنگ به جلسه تشریف آوردند، من آن موقع خیلی ترسیدم و می خواستم از جلسه بیرون بروم ولی خدا را شکر، در مسیر درستی قدم گذاشتیم و راه درستی را پیدا کردیم که دیگر با پلیس مقابل هم نباشیم، کنار هم باشیم.

  تشکر مسافر ابراهیم از سرلژیونهای مسافران و همسفران

 جناب سرهنگ حبشی، گل رهایی مسافر ابراهیم را به ایشان تقدیم نمودند