روز چهارشنبه مورخ 1401/10/21 جشن رهایی مسافر علی در میان جمع گرم و پرشور مسافران و همسفران  و مدعوین و مهمانان گرامی برگزار گردید.

جناب دکتر پدریان (از حامیان جلسات سروج)

سلام من مرتضی هستیم یک همسفر؛ امروز می خواهم یک توصیه یا آموزشی را خدمت شما بویژه همسفران داشته باشم. یکی از رفتارهایی که مصرف کننده ها دارند شکل گیری پدیده خشم است؛ یعنی خشم یکی از رفتارهایی است که مصرف کنندگانی که در چرخه درمان هستند به دلیل بر هم خوردن ساختار تعادل فیزیکی و روحی و روانی ممکن است دچار آن شوند.این رفتارهای پرخاشگرانه ممکن است از نوع کلامی (فحاشی و..)، رفتاری( قهر کردن، غذا نخوردن و..) .و یا از نوع فیزیکی ( زد و خورد) باشد. در این صورت اگر همسفر مقابل او قرار بگیرد دراین حالت رابطه تهاجمی و مچ گیری میشود واین باعث تأخیر در فرآیند درمان میشود. اما اگر در کنار او قرار بگیرد یعنی دستگیر باشد خروجی آن احساس آرامش و درمان به موقع است. و یکی از صفات برجسته و امتیاز جلسات سروج همین است که همسفران در کنار مسافران هستند و آنها را همراهی میکنند.

نکته دوم خطاب به مسافر و همسفر عرض میکنم که اگر همسر شما بدترین آدم روی زمین است و تمام صفات بد را دارد به هیچ عنوان بد او را جلوی فرزندان خود بازگو نکنید و به آنها انتقال ندهید. چرا که با غیبت و بدگویی بذر نفرت را می کارید. و به طور کلی بدگویی اطرافیان (عمه، خاله، دایی، عمو، مادربزرگ و..) را هم پیش فرزندان خود نگویید. زیرا در هر خانواده یا جامعه ای که بذر نفرت کاشته شود حتماً حتماً حتماً خشم درو میکنند. پس زمانی آرامش نصیب ما می شود که از این ها دوری کنیم، و بذر نفرت را نپاشیم.

جناب سرهنگ طاهر زاده:

باعث افتخار است که مجدد در خدمت شما هستم؛ از صمیم قلب به همه عزیزان تبریک عرض می کنم، برای اینکه یک بار دیگر کمک کردید و یک نفر دیگر هم از دام بسیار بزرگی رها شد. من با افتخار برای شادی دل خودم در این جشن شرکت میکنم و برای شادی روح همکارانم که در این راه شهید شدند و هدفشان همین بود. دوستان، سالانه هزاران تن مواد در جهان تولید می شود و کارتل های بزرگ مواد مخدر در جهان چندین هزار تن مواد را هر شکلی که تصورش بکنید و با هر جنایتی که فکر بکنید، دست به هر کاری می زنند که توزیع بشود. و الان نزدیک 200یا 300 میلیون مصرف کننده مواد مخدر در جهان است و همین اندازه خانواده هم درگیر این مکافات هستند. هزاران نفر زندانی که خانواده های آنها هم مصیبت دیده های این بلا هستند. نزدیک 3850 شهید در ایران غیر از جهان وجود دارد 12 تا 13 هزار جانباز، هزاران نفر پلیس که شبانه روز کار میکنند. در شهر اصفهان فقط حدود 2000 منزل را جستجو و بازرسی میکنیم. وهمه اینها غصه دارد و غم انگیز است. همه اینها را گفتم که هزاران بار سجده کنید که در این روشنایی نشستید.تمام توصیف تاریکی برای این بود که از چه مکافاتی عبور کردید و اینجا نشستید. من به عنوان یک پلیس قدردان همین روشنایی هستم. و جمله معروفی که در یکی از فیلم ها دیدم که می گفت پایانی برای مصرف مواد نیست تا وقتی که 20 درصد مردم جهان تصمیم بگیرند که مواد مصرف نکنند. شما کار بزرگی کردید و شکر گزاری بزرگی می خواهد. خیلی صاحب نظران، متفکرین، قانون گذاران، دنبال این هستند که چطور این معضل حل می شود ولی واقعاً وقتی بشر عاقل شود واین پدیده وحشتناک را مصرف نکند آن زمان است که حل می شود. شما دوستان مسافر که الان درمان شدید یک طایفه را از وجود ناراحت کننده خودتان نجات دادید و این قابل انکار نیست. یک تعداد قابل توجهی که در کشور درمان می شوند و به زندگی بر میگردند می بینید چه جامعه ای و چه کشوری نفس راحت می کشد و لبخند رضایت روی لبش می نشیند. برای همین هر کس در این حوزه کارمیکند چه دوستی که شهید می شود، و چه معلمی که تدریس و پیشگیری میکند، وچه درمانگری که درمان میکند واقعاً کار مقدس، و خدمت بزرگی به بشریت میکنند، دوستانی مثل جناب آقای مفتون و جناب دکتر پدریان و جناب یار محمدیان همه در درمان یک نفر مؤثرند و مسلماً پروردگار شاهد این قضیه هست.و حرف پایانی اینکه حتی با کشته شدن و یا اعدام شدن بزرگترین قاچاقچی هم حس خوبی به من نمی دهد، فقط احساس خوب زمانی است که یک نفر درمان می شود. من همیشه عاشقانه و با افتخار در جمع شما قرار می گیرم. انشالله همیشه تندرست و شاد باشید و امنیت داشته باشید.

جناب آقای مفتون:

علی یکی از کسانی است که از بیرون شهر اصفهان به جلسات می آمد و از جمله کسانی بود که حرمت ها را خیلی خوب رعایت می کرد و آموزشها را به درستی کاربردی می کرد، تأثیر گذاری او به حدی بود که چند نفر از خانواده و اقوام علی با دیدن تغییرات او به اینجا آمدند که درمان شوند و ما گفتیم که علی به عنوان یک الگوی درمان شده است و هر کسی باید خودش بخواهد که درمان شود. اینجا بستری آماده شده تا بدن شخص مصرف کننده با این بستر خودش را ترمیم کند.و یک تیم خدمتگزار در اینجا تلاش میکنند تا یک نفر این سیستم را بفهمد و آن هماهنگی بین سلولهای بدن اتفاق بیفتد و شخص به رهایی برسد.

مسافر علیرضا راهنمای مسافر علی:

خدا را شکر میکنم که باز هم شاهد رهایی یکی از همدردانمان هستم، رهایی از چنگال بیماری ای که دنیا در مقابل آن زانو زده ولی در کشور ما درمان آن انجام می شود. از جناب مهندس دژاکام تشکر میکنم از جناب آقای مفتون و تمام راهنمایان جلسات سروج از ابتدا تا امروز مسافر و همسفر تشکر میکنم. در خصوص مسافر علی چیزی که مشهود بود روزهای اول واقعاً مظهر خشم، کینه و نفرت بود در حدی که وقتی با من صحبت میکرد می گفت عصبی بودن در خانواده ما ذاتی است. و دقیقاً صحبتی که تفکر سروج در این زمینه دارد به ایشان گفتم که اینطور نیست، بلکه یک سیستمی که بدن شما را تنظیم می کند الان مشکل پیدا کرده است، و ربطی به ارثی بودن ندارد. انشالله اگر حرف گوش بدهی و در مسیر درمان قرار بگیری به خودت ثابت می شود. یک خصیصه بزرگی که علی داشت و دارد صداقت است. اثرات مثبت آن را خودش دید. علی از نوشتن گریزان بود و دلایلی هم برای خودش داشت، ولی تکالیفش را در طول درمان مرتب می نوشت و فرامین را به خوبی اجرا می کرد. جشن رهایی اثری که می تواند روی بقیه افراد در مسیر درمان داشته باشد همین تجاربی است که عزیزان رها شده دارند

 مسافر علی:

هشت سال مصرف کننده تریاک و شیره بودم خدا را شکر میکنم با تفکر درمانی سروج و با راهنمایی مسافر علیرضا سفر اولم بعد از 16 ماه به پایان رسید روش درمان بر اساس علائم بالینی، دارو شربت شفا بخش اپیوم، والان که در خدمت شما هستیم دو ماه و بیست روز است که از هرگونه دارو بی نیاز و در حال پیمودن سفر دوم می باشم.

تقدیر و تشکر میکنم از جناب مهندس دژاکام، از جناب آقای مفتون، از راهنمای عزیزم آقا علیرضا و همینطور از همه مسافران وهمسفران؛ وقتی که من وارد جلسات شدم دمپایی پوشیده بودم و نگهبان نظم اجازه ورود به من ندادند و از ایشان سوال کردم که اینجا چطور جایی است گفتند که باید حرف گوش کن باشی و خود من هم اینجا درمان شدم. اول باور نکردم و گفتم دروغ می گوید. چندین بار رفتم و آمدم، حدود دو سه ماه وقت خودم را تلف کردم، حرف گوش نمیکردم، به عنوان مسافرنما می آمدم. راهنمای تازه واردین به من تذکر دادند که دیگر به جلسات نیایم. ولی باز هم ادامه دادم و از یک جایی واقعاً شروع کردم و هر فرمانی دادند گوش کردم و تکالیف را نوشتم. صفتهای بد زیادی داشتم کینه، نفرت، خشم و..باور نمی کردم که دوباره بتوانم تغییر کنم. از مشارکت همه دوستان استفاده کردم و خیلی به من کمک کرد، با اینکه خودم خیلی مشارکت نمی کردم. بازهم از همه تشکر میکنم.

 جناب آقای یار محمدیان:

خوشحال شدم که در اینجا هستم، لطف آقای مفتون بود که امروز بنده را دعوت کردند و ما را همچنان فراموش نکردند. ما هم دوست داشتیم که در کنار شما باشیم که اگر توانستیم کمکی بکنیم. جشن های رهایی غیر از اینکه برای خود دوستان ارزشمند است برای ما هم خیلی ارزشمند و لذت بخش است. توفیق است که در خدمت شما باشم. و تشکر میکنم از جناب آقای مفتون و همه عزیزان که حضور دارند.