031-33687673 |
آخرین اخبار و مطالب

روز جمعه مورخ 1402/7/14 جناب آفای مفتون به همراه جمعی از مسافران و همسفران سفر دومی برای دیدار با ریشه درمان اعتیاد، جناب آقای مهندس دژاکام عازم سفر تهران شدند.

 

رهنمودهای جناب آقای مهندس دژاکام

در وهله اول همه شما، در زندگی هر چه دارید قدرش را بدانید. حالا متوجه نیستید، همه روی پای خودتان ایستادید، ارزشی قائل نیستید، دارید کار می کنید، ارزشی قائل نیستید، چشمتان دارد می بیند، ارزشی قائل نیستید، چربی و فشار بدن که رفت بالا، حالا بیا و تماشا کن، اون موقع که نمی توانید روی پایتان بایستید، دو قدم راه بروید، قادر نیستید، بعد می فهمید الان چه ارزشی دارد، با کلیه مشکلاتی که دارید الان می بینید چه سرمایه هایی دارید، قدرش را بدانید، هر چیزی را موقعی قدرش را می دانیم که از دستش می دهیم، چقدر پا ارزش دارد، چقدر چشم ارزش دارد، چقدر قلب ارزش دارد، بنابراین چهارصباحی که زنده هستید، از زندگی تان استفاده کنید، زندگی تان را به بخل و کینه و حسادت و درگیری و چشم و هم چشمی و منیت و اینها نگذرانید. هر لحظه از زندگی استفاده کنید. اعتیاد چیزی نیست. اعتیاد دیگر اصلاً اهمیتی ندارد. اعتیاد بیست و پنج شش سال پیش تا تهش را ما رفتیم تمام شده، الان مثل شاهراه می ماند. هر کسی بیاید در مسیر قرار بگیرد، قوانین را اجرا کند، طبق دستور راهنما عمل کند، مثل آب خوردن به درمان می رسد. الان درمان شدن در سیستم کنگره 60 خیلی راحت و آسان است. به راحتی کار انجام می گیرد. گروه های مشاوره با کنگره 60 شاید 50 برابر کنگره زحمت می کشند، هنوز که هنوز هست در دنیا اعتقادی به درمان اعتیاد ندارند، حتی با خود امریکا ما مسأله داریم. چیزی که الان در دنیا حکمفرماست در مورد درمان اعتیاد یا اعتیاد، مثل یک توهم است. توهم درمان. درمانی که من صحبتش را می کنم یعنی اگر شما یک هروئینی بودید، درمان شدید بعد از درمان بروید در لابراتور هروئین سازی کار کنید، نه وسوسه می شوید و نه مصرف می کنید. شما همسفران هم که به کنگره می روید راه خودتان را می روید، اول به خاطر همسفرتان در کل هم به خاطر همسفر، روی خودتان کار کنید، خودتان هم مشکلات بسیار زیادی دارید، کاری کنید چهار صباحی که هستید صلح برقرار باشد، با اولین چیزی که صلح می کنید، با خودتان صلح کنید، بعد با هستی و با عزیزان. ممنونم از همه

مسافر علیرضا: سپاسگزار خداوندیم که تفکر درمان را آفرید و شما را خلق کرد تا آن را کشف کنید. حرکتی که شما انجام دادید، در شهر ما، خانواده های زیادی را از درد و رنج واقعاً نجات داد. یعنی ما درد و رنج را با تمام وجودمان حس کردیم، اعضاء در همین حد توانستیم به صورت فیزیکی خدمت برسیم و تمام اعضاء سلام رساندند، دعاگوی شما همیشه هستیم زیرا هر کدام از ما، خودتان بهتر از ما می دانید، وقتی درمان شدیم همراه ما بیست سی نفر یک نفس راحت می کشند و تعداد خیلی زیادی از حرکت ارزشمندی که شما انجام دادید با لطف خدا رها شدند. آقای مفتون همیشه می گویند ما افتخار می کنیم ته صفی ایستاده ایم که آقای مهندس جلوی آن و اولین نفر و پرچمدار هستند. خدا را شکر و افتخار میکنیم که در همین صف هستیم. ممنونم.

همسفر باقری: به نام آنکه تن را نور جان داد، خرد را سوی دانایی عنان داد. سلام بر استاد عزیز، سلام بر راهنمای مسیر سبز عشق ، سلام بر شما که چنان لطیف و دست یافتنی هستید که گاه از نایاب  بودنتان غافل می شویم، چه بسا سالها و قرنها بگذرد و کسانی حرمت جایگاه من در این مکان و زمان را درک کنند که با چنین انسان بزرگی رو در رو و در یک قدمی قرار گرفته ام. سالهاست که به شما از دور سلام می فرستم و آرزوی چنین روزی را داشته ام و هم اکنون به خودم افتخار می کنم که در مسیر سبزی که شما برای ما هموار کرده اید حرکت می کنم، و از شما عذرخواهی می کنم که توان قدرشناسی شما را ندارم. شاید سالها و قرنها بگذرد تا زمان ثابت کند که شما که بوده اید و چه کرده اید، در بیان آموزشهایی که دیده ام، با استمداد از حافظ می گویم:

من و انکار شراب، این چه حکایت باشد

غالباً این قدرم عقل و کفایت باشد

تا به غایت ره میخانه نمی دانستم

ورنه مستوری ما تا چه به غایت باشد

زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز

تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد

من که شبها ره تقوا زده ام با دف و چنگ

این زمان سربه ره آرم چه حکایت باشد

من طائر قدوسی ام، مرغ گلستان نیستم، مست می لاهوتیم ، زین می پرستان نیستم

با تمام وجود بندها را پاره می کنم تا  تسلیم محض او شوم و در بند او قرار بگیرم. با تشکر فراوان

همسفر مکری: باعث افتخار است که برای دیدن دوباره شما آمدیم. مادر مصرف کننده ای هستم که از 16 17سالگی گرفتار اعتیاد شد. تصورم این بود که در این سن با آن موادی که مصرف می کرد، بتواند بدون مواد زندگی کند. خدا را شکر وقتی با تفکر درمان آشنا شدیم، درمان شدند، حدود 12 سال است بدون مواد زندگی می کنند، حتی جاهایی که مصرف مواد است می تواند بدون وسوسه و خیلی راحت بدون هیچ حسی نسبت به آن زندگی کند و تفکر درمان من خانواده را به جایی رساند که حتی اگر یک مصرف کننده کنارم یا در اقوام باشد، بدون آسیب زدن به خودم در کنارشان زندگی کنم و آموزشهایی که گرفتم می توانم هدیه کنم به مادران و خانواده هایی که مثل ما با درد و رنج اعتیاد زندگی کردند تا بیشتر از این به خودشان و بقیه بچه هایی که مصرف کننده نیستند، آسیب نزنند. این آموزشهای توانست حداقل این باور را به من بدهد که من نمی توانم به مصرف کننده ای که می خواهد مواد مصرف کند، کمکی بکنم. ولی می توانم کنارش به آرامی زندگی کند.

بازدید در آکادمی و دیدار با استاد امین

مسافر علیرضا: خدا را شاکرم باز هم شما را می بینیم. خواستم بگویم اگر در اصفهان، شما حضور فیزیکی ندارید کنار ما، اثرات آموزشهایتان در زندگی های ما نمود پیدا کرده خدا را شکر، استفاده می کنیم از آموزشهایی که به ما می دهید و خدا را شکر می کنیم که درمان را آفرید و اینکه سی دی قیاس به من خیلی کمک کرد، زندگی ام را بهتر و کارم را خیلی متحول کرد. ممنونم از شما.

همسفر غفاری: واقعاً از ته قلب خیلی خوشحالم که در این جمع هستم. ابتدا به دیدن ریشه درمان، جناب آقای مهندس رفتیم. الان هم اینجا آمدیم برای دیدن شما، بسیار روز پرخاطره ای برای من است و هیچ وقت فراموش نمی کنم برادرم چه وضعیتی داشت و الان خدا را شکر ده سال است درمان شده و همیشه در زندگی پدر و مادرم و کل خانواده ما دعاگوی پدرتان و آقای مفتون و شما عزیز هستیم. همیشه سی دی هایتان را که گوش می دادم دوست داشتم شما را هم از نزدیک ببینم. و الان این حسم اصلاً قابل توصیف نیست.

همسفر زیلایی: اول از همه خدا را شاکرم که اینجا ایستادم، روبه روی کسی که زندگی کردن را به ما آموخت و می توانم بگویم فقط خدا را شاکرم و خوشحالم اینجا و روبه روی استاد جهانبینی، کسی که باعث تغییر نگاه و تغییر سبک زندگی ام شد ایستادم. ممنونم.

مسافر نریمان: صحبت کردن در اینجا و در حضور شما سخت است. اینجا به نوعی کعبه ماست، آنچنان که آقای مفتون تعریف می کنند که با چه عشقی آکادمی می آمدند و خدمت می کردند. این دفعه دوم است شما را از نزدیک ببینم. می خواستم تفاوتی که در خودم به وجود آمده بود با شما در میان بگذارم. من کسی بودم که استادهای دانشگاه در کاردانی من را مصرف کننده کردند. یک استاد مرا تخریب کرد، من درمان شدم، مهندسی ام را گرفتم و همان استاد به من اطمینان کرد و یک پروژه سنگینی به من داد و الان یک لحظه آن به ذهنم آمد و دوست داشتم با شما در میان بگذارم یک آدمی که در دستشویی های دانشگاه بود، الان استاد دانشگاه پروژه ای را به او محول می کند که من به اسم آن دانشگاه انجام بدهم و این برای من خیلی ارزشمند و بزرگ است. اگر تفکر کنگره نبود، اگر شما نبودید، پدر نبود، آقای مفتونی نبود و ما هم اصلاً نمی توانستیم در این جایگاه باشیم و من فقط خواستم قدردانی و تشکر و سپاسگزاری کنم از شما.

مسافر میثم: اول از هم قدردانی می کنم و خدا را شکر می کنم که اینجا هستم آکادمی، جایی که درمان شکل گرفت و دست به دست و سینه به سینه به ما رسید. در ایران خیلی از کسانی که من حس می کنم و می دانم احساسشان چیست و چه زجری کشیدند دارند از این درمان بهره می برند و آن را با چند بیت شعری که در ذهنم هست و به نظرم از این شعر برمی آید کاری که جناب مهندس و جناب آقای مفتون کردند و دست به دست به ما رساندند بیان کند:

همه روز روزه بودن، هم شب نماز کردن

همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن

ز مدینه تا به کعبه سر و پا برهنه رفتن

دو لب از برای لبیک به وظیفه باز کردن

ز ملاحی و مناهی همه اعتراض کردن

ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن

به خدا که هیچ یک را ثمر آنقدر نباشد

که به روی ناامیدی در بسته باز کردن

آن چیزی که اعتیاد در وجود من کاشت، بذر ناامیدی بود و آن چیزی که درمان در قلب من کاشت بذر امید بود که می تواند تا عرش کبریا حرکت کند. و می تواند من را و خیلی های دیگر را دست به دست و سینه به سینه به آن بالا بکشاند. من سی دی ها را گوش می کنم و من هر روز بیشتر از دیروز یاد می گیرم و می آموزم تشکر می کنم از شما از پدرتان و از جناب آقای مفتون که این کار را انجام دادند و من در حضور ایشان یاد گرفتم که درمان چیست و درمان شدم و از آن تله ناامیدی که در سی دی ناامیدی آن را به زیبایی باز می کنید نجات پیدا کردم. امروز اینجا ایستادم محکم و مقتدر تشکر می کنم. ممنون.

همسفر احمدی: واقعاً خیلی خوشحالم که در این جایگاه قرار گرفتم و از نزدیک شما و پدر بزرگوارتان را دیدم. در این جمع در این چند سال که افتخار آشنایی و زیارت پدرتان را داشتم سادگی و خلوص و صداقت و افتادگی پدر و شما که استاد جهانبینی هستید برای من خیلی جالب بود. چند سالی است آقای مفتون این امکان را برای ما فراهم کردند که از سی دی های شما استفاده کنیم واقعاً خیلی از زندگی ها را متحول کرده و ما از آن تفکری که شما و پدرتان بنیانگذارش بودید استفاده می کنیم سپاسگزار و دست بوس شما و خانواده شما و مادر شما هستیم باز هم متشکرم.

همسفر احمدی2: ما سی سال زندگی مشترک داشتیم که همه در ناامیدی بود. همیشه دعا می کردم راه نجاتی برسد. همیشه دعا می کردم نباشد ولی به لطف خدا با تفکر درمان آشنا شدیم و در جلسات شرکت کردیم و واقعاً زندگی ما دگرگون شد، مسافر من در زمان سوءمصرف الگوی مصرف بودند و الان الگوی درمان شدند خدا را شکر. به لطف خدا و با زحمتها و لطف شما و پدر گرامیتان. هر وقت سی دی هایتان را گوش می دادم دوست داشتم شما را از نزدیک ببینم چرا که اینقدر با صمیمیت و دل و جان صحبت می کنید. خداوند را شاکرم که چه اسطوره هایی در دوران ما به وجود آوردند که از ناامیدی ما را نجات دادند و ما را با خودمان آشنا کردند و مسافرانمان به درمان رسیدند و خیلی از زندگی ها نجات پیدا کرد و همه را مدیون لطف خداوند و شما هستیم.

استاد امین: خیلی خوشحالم که این حس و حال را دارید، این روحیات را دارید، این تغییرات درونتان به وجود آمده و این تغییرات را کاملاً آدم می تواند احساس کند و ببیند و مهم این است که آدم در مسیری قرار بگیرد که با خودش آشنا شود. آقای مهندس می گوید: کنگره کاری که کرده، ما را با خودمان آشنا کرده، آدرس ما را به خودمان داده، وقتی خودمان را پیدا کردیم، آن رنجهایی که سابق کشیدیم، می آید و تبدیل می شود به گنج هایی که شما یک مقداری اش را پیدا کردید و انشاءاله بقیه را هم پیدا می کنید و نشانه اش هم این است که می توانید با انسانها زندگی کنید. نشانة آدرس درست و رسیدن این است که آدم همه این کارها را انجام می دهد تا بتواند یک انسان معمولی بشود. من خودم در جهانبینی دنبال چه می گردم؟ اگر بخواهم کوتاه بگویم، این بود که بتوانم مثل یک آدم عادی زندگی کنم. این چیز خیلی مهمی است شاید بگوییم عادیه، چیز مهمی نیست ولی مثل انسان عادی زندگی کردن است که خیلی غیرعادی و خیلی مهم است. و انسان شروع می کند سفر خودش را و می رود که چیز خاصی شود و یک چیز خارق العاده شود دنبال چیزهایی می گردد و بعد از سیاهی و تاریکی سر در می آورد، دچار کبر و مشکلات زیادی می شود، دوباره باید به این مسیر برگردد و بیاید و چیزی که قبلاً بود پیدا کند، ولی این دفعه با یک دانش جدید، این که ما بتوانیم با انسانها زندگی کنیم، با آنها تعامل داشته باشیم، طبیعت و آدم ها را دوست داشته باشیم، با آنها اصطکاک و کلنجار و کشمکش نداشته باشیم این ها نشاندهنده سلامتی و مسیر درست است و بایستی آدم همیشه به این قضیه توجه داشته باشد. اینکه بتوانیم در آرامش زندگی کنیم. من خودم وقتی وارد جمع می شدم، 20 سال پیش همش در فشار و استرس بودم، این فشار را از طرف آدم ها احساس می کردم ولی الان که وارد جمع می شوم احساس می کنم فشار کم شده یا فشاری نیست، احساس می کنم آهان مفهوم این که آدم احساس آرامش می کنه این هست، اینکه یکی بر خلافت حرف می زند، سریع می خواهی جوابش را بدهی، رویش را کم کنی، باهایش بجنگی، ولی اینها یواش یواش از بین می رود و بعد به وجود نمی آید مگر اینکه بتوانی آدم ها را دوست داشته باشی.

 

tehran3

 

tehran1

 

tehran4

 

tehran5

 

tehran2

 

tehran6

 

tehran7

 

tehran8

 

tehran9

 

دیدگاه‌ها  

0 #6 ره آورد سفر تهرانمسافر مرتضی 1402-07-18 11:02
سلام و درود بر مسافران و همسفران ،کلام و پیام آقای دژاکام سوغات نفیس و ارزشمندیست ,حاصل سفر شما عزیزان برای من.
نقل قول کردن
0 #5 سفر تفریحی ورزشی به تهرانمسافر ابراهیم 1402-07-17 20:27
با درود خدمت خانواده سروج و باتشکر از همه عزیزانی که تدارکات این سفر را فراهم کردند و اردویی بسیار عالی و با تجربیاتی جدید همراه بود و استاد راهنمای عزیز که مانند یک پدر دلسوز لحظه به لحظه همه موارد را بررسی میکردند و واقعآ من لذت میبردم از ایشان که خودشان را وقف این مجموعه کرده اند
نقل قول کردن
0 #4 پاسخ: سفر تفریحی ورزشی به تهران —همسفر توانا 1402-07-16 21:47
درود وسلام وخداقوت ،چه لحظات زیبایی چه حس خوبی،خوشا به سعادتتان لطف الهی شامل حال شما بوده که به چنین افتخاری نایل امده اید خداوند به همه یاران سروج این لطف عظیمش را عنایت فرماید.آمین
نقل قول کردن
0 #3 پاسخ: سفر فرهنگی ورزشی به تهرانهمسفر باقری ۲ 1402-07-16 11:01
باتشکر فروان از کمیته آموزش وکمیته تشریفات واللخصوص جناب آقای مفتون
چقدر خوب ودلنشین وگرم بود احساس کردم نزدیکان خودم که سالها از آنها دور بودم را دیدم چه حس خوبی سر تا سر زندگی من را گرفته است
جناب مهندس واستاد آمین چ زیبا صحبت می کردند احساس کردم از زبان من ونیاز های من را می‌گویند خودم را پاره ای از آنان می دیدم
نقل قول کردن
0 #2 سفرفرهنگی ورزشی به تهرانهمسفر حریری 1402-07-16 10:28
باسلام وتشکرفراوان ازجناب آقای مفتون وکمیته تشریفات وکمیته آموزش که امکان این سفررافراهم کردند سفربسیارخوب وپراز آموزش بودوامیدوارم به کمک آموزشها وشناخت خودم وبا قطع کردن بندهای شیطانی بتوانم رنجها را به گنج تبدیل کنم.
نقل قول کردن
0 #1 پاسخ: سفر تفریحی ورزشی به تهرانعلیرضا ۲ 1402-07-16 06:26
درود و سپاس فراوان به همه عزیزان خدمتگزاری که اسباب این سفر معنوی را فراهم نمودند.
سفری که تماما نشاط و برداشت بود.
انشاالله که در راستای فروتنی و تواضع بتوانم به یک انسان معمولی تبدیل شوم.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید
اگر کد نمایش داده شده برای شما خوانا نیست بر روی کلید تصویر امنیتی جدید کلیک کنید