روز چهارشنبه مورخ 1401/12/3 جشن تولد یکسالگی مسافر حسین و همسفر حریری بعد از کارگاه آموزشی در میان جمع گرم و پرشور و عشق مسافران و همسفران برگزار گردید.
حسین عزیز و همسفر حریری، انسانهایی که عمل سالم را بر خواسته های خود ارجح می دارند، در مکانهایی که شایستگی خدمت دارند، پیام آور آرامش و مسرت هستند. با اندیشه سالم و حرکت در مسیر دانایی، می توان به وصال بالاترین قله ها رسید. زیرا حاصل تبدیلِ اجرای فرمان است، همانند ترخیص طلا از معادن. نیک بدانید پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است. «مسافران و همسفران سروج، تولدتان مبارک»
دلنوشته همسفر کشانی
به نام اویی که عشق آفرید // تن رنجیده را آزاد آفرید
به نام خداوند دانای من // آفریننده دنیای زیبای من
نمی دانم از کجا و از چه چیزی باید شروع کنم از مهر و محبتت، یا از وفا و صداقتت، احساس می کنم هر بار که به تو نگاه می کنم قلبم از داشتن پدری چون تو می لرزد، چشمانم خیس می شود و دنیایم گلستان، نمی دانم قبلها چگونه بودی، به یاد نمی آورم قبلها با هم می خندیدیم یا نه، با هم زندگی می کردیم یا نه، به یاد نمی آورم دوستت دارم هایم واقعی بود یا دروغین. اما حال می دانم هر بار که می گویم دوستت دارم از اعماق وجودم است. آغوشت امن ترین جهان است و کلامت ارزنده ترین پند جهان، از اینکه کوشیدی که به رهایی برسی، از اینکه رنج کشیدی تا به پدری قهرمان تبدیل شوی از تو ممنونم. قلب من برای اینکه به تو اعتراف کند چقدر عاشقت است بسیار کوچک است اما از الان تا آخرین ثانیه تپش قلبم تو را دوست خواهم داشت و امیدوارم دختری لایق برای پدری چون تو باشم. تولدت مبارک عزیزترین نعمت زندگیم.
مسافر احمد، راهنمای مسافر حسین:
خدا را سپاسگرازم بابت تولدها و رهایی هایی که در جلسات است و این اول لطف خداوند است و بعد هم جناب آقای مفتون که ادامه دهنده راه جناب آقای مهندس هستند و این تفکر ناب را در اصفهان پایه گذاری کردند. به جناب مهندس دژاکام، به جناب آقای مفتون و به کل جلسه این جشن تولد را تبریک می گویم. آرزوی موفقیت و سلامتی برای مسافر حسین و همسفرشان دارم. مسافر حسین، تشنه آموزش گرفتن هستند و نظم زیادی دارند. با اینکه در سفر دوم هستند هیچ موقع در انجام تکالیف سهل انگاری نمی کنند. تکالیف را با نظم و زیبا و به درستی انجام می دهند و این نکته شاخصی در ایشان است. هر موقع سؤال و ابهامی دارد می پرسد و وجه تمایزی بین خود و دیگران قائل نمی شوند و این ارزشمند است که یک نفر بعد از گذشتن از آن مراحل و وضعیت آشفته زمان سوءمصرف، همچنان نیاز به آموزش گرفتن را در خود دارد و احیا کرده و بابت این موضوع به ایشان تبریک می گویم و برایشان آرزوی موفقیت می کنم و انشاءاله در این مسیر مستدام باشند.
همسفر ابراهیمی، راهنمای همسفر حریری:
من هم این روز زیبا را خدمت جناب آقای مفتون، مسافر حسین و همسفر حریری و همسفر کشانی و به کل جلسه تبریک می گویم. خوشحالم که در خدمت همسفر حریری هستم. همسفر حریری ابتدا در ورزش با جلسات آشنا شدند. و آنجا متوجه شدند که مصرف کننده داشته اند و درمان شده است. ایشان در ابتدا برای عکس گرفتن اکراه داشتند ولی بعد از چند جلسه خودشان اعلام آمادگی برای عکس گرفتن کردند و شاید یک جمله ساده یا فکر ساده است، ولی همین باعث تغییر رویه زندگی می شود و وارد جلسات شدند. خودم از ایشان درس گرفتم که برای یک مورد ضدارزشی به خودمان نه بگوییم و واقعاً چقدر ارزشمند است و مسیر زندگی ایشان را عوض کرد. در لژیون فعالند و فعالیتهایشان را خیلی خوب انجام می دهند و اگر چیزی را متوجه نشوند می پرسند و آن را برای خود حل می کنند. سال گذشته که مسافر حسین رها شدند، همسفر حریری کنارشان نبود ولی امسال با تفکر خودشان، با تغییر خودشان، در این جایگاه ایستادند و این را هیچ کس نمی توانست اجبار کند. واقعاً تغییر رویه را از ابتدا تاکنون درونشان می بینم. امیدوارم شاهد رهایی های بیشتر باشیم.
مسافر حسین:
مدت 3 سال سوءمصرف کننده شیره و قرص های اعتیادآور بودم، طول سفر اولم با تشکر از تفکر درمانی سروج و با راهنمایی راهنمای خوبم آقامهدی 11 ماه و 27 روز طول کشید. درمان بر اساس علائم بالینی، دارو شربت شفابخش اپیوم، رشته ورزشی والیبال و هم اکنون که در خدمتتان هستم، 1 سال و 6 روز است که از هر نوع دارو بی نیاز و در حال سپری نمودن سفر دوم می باشم.
تشکر می کنم از آقای مهندس دژاکام، کاشف بیماری اعتیاد، جناب آقای مفتون عزیز و استاد راهنمای عزیزم، آقامهدی، از احمدآقا و کلیه سرلژیونها تشکر می کنم. از همه مسافران و همسفران هم تشکر می کنم.
به راستی چگونه دست کشیدم از آنچه این همه سال آزارم می داد، در گردابی اسیر به دور خود می چرخیدم، دستانم خسته، روحم بی جان و جسمم بی رمق، به دنبال نوری می گشت تا از بند اسارت آزاد شود، ذهنم بسته، دهانم باز و حرفهایم جز کفر و ناشکری چیزی بیش نبود، کوله بارم سنگین از نفرت، طمع و توقع، پاهایم تاول زده و روبه رویم صحرایی بی پایان بود، دلم سفری می خواست نه برای رسیدن به جایی، بلکه برای رهایی. خود را فردی شکست خورده، دریازده و از ساحل رانده می دانستم، ناامیدی بزرگترین امیدم بود. به جزیره ای رسیدم کوچک اما نورانی. زمینش با عشق ساخته شده بود و اهالی اش اهل شناخت و معرفت، سوار کشتی شدم که به مقصد نور و رهایی می رفت. اهالی آن کشتی، زندگی آموختند به منی که در مرگ به سر می بردم. هنگامی که ذهن ناآرامم ساحل امن را حس کرد، دستانم به یکباره جان گرفت، روحم زنده شد و دنیایم درخشان، سکان دار آن کشتی، درس قدرشناسی، شناخت و گذشت را به من آموخت. به منی که در جهالت بودم، از شوق سرمست، از حس خوب سرشار شدم. می خندیدم و می شنیدم که می گویند او دیوانه است و چه زیبا گفت اسطوره قدرشناسی: «ما مسافران کشتی شکسته ایم که به ساحل امن رسیده ایم، رقص و پایکوبی می کنیم، مردمان به خیالشان ما دیوانه ایم، حق دارند چون ندیده اند آن طوفانی که ما دیده ایم».
همسفر حریری:
من هم از آقای مهندس حسین دژاکام، کاشف بیماری اعتیاد تشکر می کنم از جناب آقای مفتون که این بستر را فراهم کردند که من همسفر هم بتوانم از آموزشهای جلسات استفاده کنم تشکر می کنم. از همه راهنمایان عزیز از بدو ورود تاکنون تشکر می کنم. از سرلژیونم همسفر ابراهیمی که همیشه و هرلحظه راهنمای من بودند و هر جا سؤال و مشکلی داشتم ایشان با روی باز راهنمای من بودند، تشکر می کنم. از تجربیات ایشان در لژیون و در ورزش استفاده کردم و همین جا از زحماتشان تشکر و قدردانی می کنم. این توفیق را نداشتم در سفر اول همراه مسافر حسین باشم، ولی همسفران عزیزی بودند در جلسه که همراه و بال پرواز برای ایشان بودند و از همه این همسفران تشکر می کنم و از خود مسافر حسین که آمدند و در جلسات آموزش گرفتند و با صبر و استقامت و رعایت اصول و قوانین توانستند به رهایی برسند و تغییرات در ایشان خیلی زیاد بود به طوری که باعث شد من هم وارد جلسات بشوم، تشکر می کنم. از ورزش سروج شروع کردم و بعد وارد جلسات شدم، در جلسات با بیماری اعتیاد و تفکرات زائد آشنا شدم و با حضور در جلسات و شناخت نسبت به خودم، نسبت به جهالتها و نقاط ضعفم به مرور زمان پذیرفتم که من هم بیمارم و دچار بیماری تفکر زائد هستم و تصمیم و هدفم این شد که تغییر کنم و کسی که بودم دیگر نباشم و بر مبنای آن حرکت کردم و خدا را شاکرم توانستم در این جلسات شرکت کنم. موقعیت و تفکر امروزم را مدیون جناب آقای مفتون، تفکر سروج و همه راهنمایان عزیز هستم و باز هم از همه این عزیزان تشکر می کنم.
آرزوی همسفر حریری: آرزوی من امروز برای همسفران عزیزی هست که با وجود اینکه سالیان سال است به جلسات می آیند ولی هنوز مصرف کننده شان به جلسات نیامده. امروز آرزو می کنم مصرف کننده های این عزیزان با خواست خودشان و با پای خودشان وارد جلسات شوند و به درمان برسند.
آرزوی همسفر کشانی: آرزو می کنم هر روز کمتر از دیروز آرزوی بچه ها و کودکان با آتش اعتیاد دود شود.
آرزوی مسافر حسین: این آرزوی هر پنجشنبه من در جلسه شناخت اعتیاد است و از خداوند می خواهم کسانی که وارد این جا می شوند به درک درمانی برسند و بمانند و به رهایی برسند و به آغوش خانواده و جامعه برگردند.
تقدیر و تشکر مسافر حسین از جناب آقای مفتون و راهنمایان مسافران: مسافر احمد، مسافر هادی، مسافر حسین، مسافر عباس
تقدیر و تشکر همسفر حریری از راهنمایان همسفران: همسفر غلامی،همسفر مکری، همسفر تقیان، همسفر زیلایی
تبریک و تقدیر مسافران از مسافر حسین و همسفر حریری
تبریک و تقدیر همسفران از مسافر حسین و همسفر حریری
تشکر و تقدیر مسافرحسین و همسفر حریری از همه مسافران و همسفران
دیدگاهها
الحمدلله که دوسال پیش انگشت اشاره خداوند سمت این خانواده ارجمند و بزرگوار گرفته شد و انتخاب شدند و انشاالله که قدم هایتان مداوم ومحکم باشد. در پناه عشق الهی باشید.
سلامت و پایدار باشید